به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ جریانهای گوناگون سیاسی در وضعیتی به پیشواز انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری رفتهاند که با فضایی مملو از ابهام و تردید مواجهاند. آنان در این ایام در تقلا برای رسیدن به اجماع و انتخاب گزینه نهایی خود هستند.
اصرار بر نامزدی یک اصلاحطلب واقعی، افزایش حملات به شورای نگهبان را به دنبال داشته و اصلاحطلبان سعی دارند با چانهزنی و تخریب بتوانند نامزدهای اصلاحطلب دلخواه خود را از فیلتر شورای نگهبان عبور دهند.
انتخاب در دقیقه ۹۰
انتخابات در ایران همیشه لحظه آخری بوده و از روزها و حتی ساعات منتهی به انتخابات هم چیزی قابل پیشبینی نیست. ماحصل انتخابات مجلس، اصلاحطلبان را خیلی ناامید کرده و مشاهده میکنیم که برخی از تحلیلگران اصلاحات، توصیه به بخشیدن عطای انتخابات به لقایش را میکنند. طیف دیگری از اصلاحطلبان اما همانند همیشه بر ضرورت حضور در قدرت اصرار میکنند. این گروه که از قضا همواره حرف خود را پیش برده و دیگران را هم راضی به مشارکت کرده، معتقد است که برخلاف همه دشواریها و موانع پیشرو نباید کنار کشید و کارزار را به رقیب سپرد.
البته تحریم انتخابات نیز گزینهای است که اصلاحات همیشه در ذهن خود میپروراند تا در صورتی که نامزدهای دلخواه آنان از فیلتر شورای نگهبان عبور داده نشد و یا تاکتیکها و استراتژیهای زنجیرهای آنها، آنگونه که باید و شاید اثر نکرد، همچون انتخابات اسفندماه سال ۹۸ عملیاتی شود.
باید صبرکرد و دید که شرایط سیاسی، اقتصادی، کرونایی و... کشور در ماه آتی چطور جلو میرود و معادلات چگونه تغییر میکند. اما آنچه از همین الآن معلوم است، دست خالی اصلاحطلبان و شک آنها برای ورود به میدان انتخابات در چنین شرایطی است.
با این فرض که اصلاحطلبان مدافع مشارکت در انتخابات و حضور در قدرت، بار دیگر بر روشنفکرهای جریان خود پیروز شده و وارد میدان شوند، باید دید که چه کار خواهند کرد.
دموکراتهای آمریکایی و دوقطبی مذاکره و مقاومت
با توجه به آمدن یک دولت دموکرات در آمریکا، ایجاد دو قطبی مذاکره و عدم مذاکره، به احتمال زیاد یکی از تاکتیکهای اصلاحطلبان برای انتخابات باشد.
شاید همین سیاست خارجی برنامه مهمی برای اصلاحطلبان در انتخابات آینده باشد، زیرا هیچوقت با مذاکره مخالفتی نداشتند و در برابر اصلاحطلبان شیفته مذاکره، اصولگرایانی قرار دارند که اگر از مذاکرات حمایت کنند، باید جوابگوی حامیان خود باشند که مخالف مذاکره هستند و در این صورت احتمالا قسمتی از بدنه خود را از خودشان دور کنند.
نامزدهای اصلی اصلاحطلب در سیزدهمین دوره انتخابات بر روی یک هدف اصلی تمرکز دارند و همه نامزدها و همه نیروهای فکری اصلاحطلب بر روی یک هدف اشتراک و توافق دارند. این هدف نباید با برنامه انتخاباتی اشتباه گرفته شود چرا که در جریان دیگری هم ممکن است نامزدها و نیروهای آن بر روی یک مساله اتفاق نظر داشته باشند.
بهطور مثال، هدف اصلی اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری دوره یازدهم در سال ۱۳۹۲، برنامه سیاست خارجه و رفع تحریمها بود و بهجز چند نامزد، همه کاندیدا به این قضیه، توجه داشتند و در آخر هم، فردی به ریاستجمهوری رسید که شعارها و موضعگیریهای صریحتری در این بخش مهم از خود نشان داد.
انفکاک دولت و اصلاحطلبان
صریح باید گفت که هدف اصلی این جریان در انتخابات پیش رو، برنامه جداسازی اصلاحطلبان از دولت فعلی است و این برنامه، موضوعی است که حتی نزدیکترین افراد به رئیس دولت مثل محمدجواد ظریف، سیدمصطفی تاجزاده، اسحاق جهانگیری، عباس آخوندی و بقیه نامزدهای مطرح دیگر به آن توجه دارند.
این موضوع جای بحث و تامل دارد؛ حسن روحانی آنقدر عملکرد ضعیف داشته که امروز حتی اعضای دولت هم خودشان را به آب و آتش میزنند تا به ملت بگویند ارتباطی با روحانی ندارند.
اصلاحات اکنون و با توجه به جو حاکم بر عرصه سیاسی، برای ماراتن سیزدهمین ریاست جمهوری با بحث ناکارآمدی دولت یازدهم و دوازدهم و به دنبال آن از دست رفتن پایگاه اجتماعی خود رو به رو است.
ارزیابی آنها این بوده که دولت روحانی در برنامههایش شکست خورده و مقبولیت و محبوبیت خود را از دست داده است و اصلاحطلبان باید برای انتخابات ۲۹ خرداد حساب خود را از دولت روحانی جدا کند.
اصلاحطلبان اگرچه فاصلهگذاری سیاسی با دولت فعلی را از مدتها قبل شروع کرده، ولی همان گونه که برخی از سیاستمردان این جریان بر آن تاکید دارند، نمیتواند نقش مهم خود را در روی کار آمدن این دولت کتمان کنند.
تعدد کاندیداهای اصلاحطلب برای رسیدن به پاستور
اﺻﻼحﻃﻠﺒﺎن ﺑﺎ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪاى از ﻛﺎﻧﺪﻳﺪاﻫﺎ و ﭼﻬﺮهﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﻴﺪان آﻣﺪهاﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎدﻫﻰ ﺑﻪ ﭼﺮاﻳﻰ وﺿﻌﻴﺖ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ در ﻛﺸﻮر، ﭼﺮاﻳﻰ ﻋﺪم ﺗﻮﻓﻴﻖ در ﺑﺮﺧﻰ ﺣﻮزه ﻫﺎ و ... ﭘﺮداﺧﺘﻪ و ﺳﻴﺎﺳﺖﻫﺎى ﻧﻈﺎم و آﻧﭽﻪ را ﻛﻪ ﻣﻮاﻧﻊ ﺑﺮاى رﻓﺎه ﻣﻠﺖ و ﺧﻴﺮ ﻋﻤﻮﻣﻰ ﻣﻰ ﺧﻮانند ﻃﺮح و ﺑﻴﺎن اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺳﺎزﻧﺪ.
چهرههایی همچون ﺟﻬﺎﻧﮕﻴﺮى، ﺗﺎج زاده، ﭘﺰﺷﻴﻜﺎن، محسن هاشمی، آذرى ﺟﻬﺮﻣﻰ، ﻓﻴﺮوزآﺑﺎدى و... ﺑﻪ ﻋﻨﻮان چهرههای اصلی در ﻛﻨﺎر ﺷﺒﻜﻪ ﻫﺎى ﺧﻮد ﻓﻌﺎل ﺷﺪه و در ﭘﻠﺘﻔﺮم ﻫﺎى اینترنتی در ﺣﺎل ﺑﻴﺎن راﻫﺒﺮدﻫﺎى ﺟﺮﻳﺎن اﺻﻼﺣﺎت و اﻋﺘﺪاﻟﻴﻮن ﻫﺴﺘﻨﺪ. اﻓﺮادى ﻛﻪ ﻧﺸﺎن میدهد ﻫﺴﺘﻪ ﺳﺨﺖ اﺻﻼﺣﺎت آرایشی تهاجمی در اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت اﺗﺨﺎذ ﻛﺮده اﺳﺖ.
اسحاق جهانگیری معاون اول هشت سال دولت روحانی، از گزینههای اصلاحطلبان برای انتخابات پیش رو است، اما سایه سنگین عملکرد بد دولت روحانی، موفقیت جهانگیری را در انتخابات ۱۴۰۰ به اما و اگر انداخته، اما اصلاحطلبان سعی میکنند که جهانگیری را از آنچه در دولت حسن روحانی اتفاق افتاده، بیتقصیر جلوه کنند و نقش وی در دولت یازدهم و دوازدهم را تزیینی و بیاختیار جلوه دهند.
معاون اول فعلی دولت تدبیر و امید، یکی از اصلیترین عناصر اقتصادی کابینه حسن روحانی بهشمار میرود. او، علاوه بر معاوناولی، ریاست ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی، ریاست ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی و ... را برعهده دارد و چه او یا جریان اصلاحطلب، بخواهند چه نخواهند، افکار عامه مردم، بخشی از کارنامه دولت حسن روحانی را در سیمای اسحاق جهانگیری خواهند دید. علاوه بر این همه، جریان اصلاحطلب چطور میتواند قضیه انتخابات سال ۹۶ را از ذهنها پاک کند؛ جایی که جهانگیری را رسماً بهعنوان نامزد پوششی روحانی، روانه میدان انتخابات کرده بودند.
جدای از اینکه جهانگیری در نگاه جامعه، نماینده دولت است و باید پاسخگوی ناکارآمدیها و عملکرد بد و مفتضح دولت باشد، حاشیههای دیگری نیز پیرامون او میباشد و جوی نسبت به وی شکل گرفته که میتواند سدی برای پیروزی در انتخابات و کسب رأی لازم باشد. یکی از مهمترین حاشیهها طرح دوگانه جهانگیری_لاریجانی از سوی کارگزارانیها است، که برخی اسحاق جهانگیری را مهره سوخته اصلاحطلبان میدانند.
مصطفی تاجزاده ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﻤﺎد اﺻﻼحﻃﻠﺒﺎن ﺳﺎﺧﺘﺎرى و جنبشی ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻓﺰاﻳﺶ ﺳﻘﻒ ﻣﻄﺎﻟﺒﺎت ﺟﺮﻳﺎن اﺻﻼﺣﺎت و ﻃﻴﻒ اﺻﻼحﻃﻠﺒﺎن ﭘﻴﺸﺮو میکوشد ﺗﺎ ﻣﻮﺿﻮع اﺻﻼﺣﺎت ﺳﺎﺧﺘﺎرى، ﺿﺮورت ﭘﻴﮕﻴﺮى ﭘﺮوژه ﻧﺠﺎت ملی و ... را ﻣﻄﺮح و زمینههای شکلگیری ﺟﺒﻬﻪ رﻗﻴب در ﺟﺒﻬﻪ اﺻﻼﺣﺎت ﺑﻪ وﻳﮋه ﺑﺎ ﻃﻴﻒ ﻫﺎى دموکراسیخواهی ﻫﻤﭽﻮن ﻧﻬﻀﺖ آزادی و ملی_مذهبی را ﻓﺮاﻫﻢ ﺳﺎزد.
مسعود پزشکیان، نایب رئیس سابق مجلس، یکی دیگر از گزینههای اصلاحطلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ است. او در مجلس دهم در مقایسه با خیلی از اصلاحطلبان، خوب عمل کرد و در شرایطی که اصلاحطلبان امکان استفاده از چهرههای شاخص خود را نداشته باشند و ناگزیر به بازی دادن به نیمکتنشینها باشند، یک گزینه جدی خواهد بود. ﻣﺴﻌﻮد ﭘﺰﺷﻜﻴﺎن ﻧﻴﺰ ﺗﻼش دارد ﺗﺎ ﺑﺎ وجهی عدالتخواه و ﻧﻴﺰ چهرهای ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﺒﺎت قومیتها ﻓﻌﺎل ﺷﺪه و از کرانههای قومیتی ﺑﻪ ﺟﻠﺐ و ﺟﺬب آرا ﭘﺮداﺧﺘﻪ و اﺗﺤﺎدﻫﺎیی ﻣﺴﺎﻟﻪ ﻣﺤﻮر ﺑﺎ ﻋﺪاﻟﺘﺨﻮاﻫﺎن را دﻧﺒﺎل ﻧﻤﺎﻳﺪ.
اما محسن هاشمی جدیترین گزینه روی میز جریان اصلاحطلب است. رئیس شورای شهر تهران ویژگیهایی دارد که باعث میشود تصور وی در قامت رئیس جمهور باورپذیر باشد. اولا هاشمی کارگزارانی است و مورد حمایت این حزب، دوما رئیس شورای شهر تهران به پشتوانه پسر رفسنجانی بودن یک قدم از دیگران جلو است و میتوان از اعتبار پدر بهره ببرد. سوما روابط مرحوم هاشمی با ناطق نوری این تصور را ایجاد میکند که محسن هاشمی بتواند در شرایطی خاص حمایت راست سنتی را نیز از آن خود کرده و به یک رقیب جدی برای گزینههای اصولگرا بدل شود.
قربانی چهرههای سرشناس اصلاحطلب
جریان اصلاحطلب برای به قدرت رسیدن مجدد، نه تنها در سال ۹۲ و ۹۶ از کاندیدای جناحی خود عقبنشینی کردند بلکه دوباره حاضرند چهرههای سرشناس خود را نیز برای ۱۴۰۰ قربانی کنند.
ورود علی لاریجانی به انتخابات ۱۴۰۰ معادلات را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار داده و دوقطبیهای جدیدی را ایجاد کرده است. در این میان برخی از احزاب و شخصیتهای مهم جریان اصلاحطلبی زمزمه حمایت اصلاحطلبان از لاریجانی را مطرح می کنند. این که آیا این گزاره واقعیت داشته باشد و آیا اصلاحطلبان استراتژی ۹۲ را تکرار میکنند، باید منتظر باشیم تا ببینیم اوضاع چه میشود.
لاریجانی که در دوران ریاست مجلس شورای اسلامی، درپی همراهیاش با دولت، بهنوعی حکم جاده صافکن روحانی را داشت و نهایت سعی و تلاشش را کرد تا برجام بدون هیچ مانعی، در مجلس به تصویب برسد با حسن روحانی به دوست سیاسی هم تبدیل شدند.
وی که یکی از گزینههای مهم جریان اصلاحطلب برای انتخابات است، قبل از ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ در حساب توییتری خود ضمن اعلام خبر کاندیداتوری، با هشتگ نه کلید و نه چکش، سعی کرد تا ضمن اعلام برائت از دولت روحانی، خود را نامزد مستقل معرفی کند.
تلاش علی لاریجانی برای تلقین دوگانههای سرد انتخاباتی همچون «پادگان و دادگاه» و هشتگ «نه کلید نه چکش» که به نظر میرسد در راستای تخریب رقبا باشد، حکایت از ترس شدید او برای یکی دانستهشدن وی با روحانی و دولت دارد.
مضاف بر لاریجانی، حامیان دولتی و برخی از اصلاحطلبان نیز در تلاش هستند تا با فاصلهگذاری بین لاریجانی و روحانی، به کاندیدای اصلیشان در این مسیر کمک کنند.
نتیجهگیری
باید منتظر ماند، یا جریان اصلاحطلب میتواند در عملیات جداسازی خود، موفق شود یا نه؛ هر چند که مردم هنوز فراموش نکردند که چهار سال پیش و در بحبوحه انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۶، جریان اصلاحطلب چه شعارهای پر طمطراق و سنگینی در حمایت از حسن روحانی سر میدادند و حتی میگفتند عملکرد دولت یازدهم بهتر از دولت اصلاحات بوده است.
باید منتظر تایید صلاحیتها ماند تا چه افرادی تایید میشوند و آرایش کارزار انتخابات چگونه شکل میگیرد؛ ترسیم آرایش میدان انتخابات ۱۴۰۰ و مشخصشدن شعارهای جریان اصلاحطلب و نحوه انجام مناظرهها میتواند شفافیت اوضاع را بیشتر کند.
گزارش از میلاد صالحی